مشاوره



 داشتن یک رابطه عاطفی سالم با همسر کار ساده ای نیست و شاید شما رفتارهایی از خود نشان دهید که به خیال تان برای رابطه عاطفی مفیدند اما واقعیت چیز دیگری است. بعضی از ما کارهای زیرپوستی انجام می دهیم که در دراز مدت، رابطه را  ویران خواهند کرد. به گزارش «برترین ها»، اگر شما هم دوست دارید بدانید این رفتارها کدامند، در ادامه مطلب با ما همراه باشید.

jpgfile_19710_42193_636492205276940491.jpgjpgfile_19710_42193_636492205278760696.jpg

 1- کوتاه آمدن های مدام
سازش و توافق لازمه یک رابطه عاطفی سالم است اما بدین معنی نیست که شما همیشه از خواسته ها و علاقه مندی هایتان به خاطر طرف مقابل بگذرید. اگر شما نیازهای خود را همیشه نادیده بگیرید، در واقع به خودتان خیانت کرده اید. بنابراین گاهی لازم است خواسته های خود را به شریک زندگی تان ترجیح دهید و حداقل درباره آن ها با هم به گفت و گو بنشینید.
2- به اشتراک گذاشتن جزئیات رابطه در شبکه های اجتماعی
رابطه عاطفی شما جزئی از زندگی شخصی تان است بنابراین ومی ندارد آن را با دیگران به اشتراک بگذارید. اگر شما هر لحظه زندگی مشترک تان را در شبکه هایی چون فیسبوک، اینستاگرام و. به اشتراک بگذارید، در واقع هیچ رابطه شخصی با شریک زندگی تان نخواهید داشت که دیگران از آن بی خبر باشند بنابراین زندگی خصوصی خود را برای خودتان نگه دارید تا ثبات بیشتری بیابد.
3- تلاش برای تغییر طرف مقابل
بیشتر ما این اجازه را به خودمان می دهیم که در سبک زندگی و رفتار شریک زندگی مان دخالت کنیم و اگر چیزی به میل ما نباشد، آن را تغییر دهیم. تصور می کنیم طرف مقابل باید قهرمان زندگی ما باشد و آن طور که ما می خواهیم رفتار کند، در حالی که این غیر ممکن است. جز برخی از رفتارهایی که برای رابطه عاطفی مخرب اند، شما نباید برای تغییر دادن شخصیت شریک زندگی تان تلاش کنید بلکه احترام گذاشتن به او و طرز فکرش از ضروریات رابطه است.
4- به او بیش از خود توجه کردن
واضح است که شما باید شریک زندگی تان را در اولویت قرار دهید اما نباید در این کار افراط کنید بدین معنی که خود و نیازهایتان را نادیده بگیرید و تنها به او توجه کنید. شما باید در هر زمینه ای تعادل را حفظ کنید، در غیر این صورت مانند برده ای خواهید شد که هیچ اراده ای از خود ندارد. بنابراین قبل از هر کسی به خودتان، سلامت روان و جسم تان اهمیت دهید تا بتوانید فرد بهتری برای شریک زندگی تان باشید.
5- بحث نکردن درباره ناراحتی ها

ادامه مطلب

نکاتی درباره خود واقعی، خود ایده آل و تاثیر این 2 بر داشتن ازدواج موفق

 یکی از نکاتی که دختر و پسرهای دم بخت، کمتر برای ازدواج به آن توجه می کنند و تاثیر قابل ملاحظه ای
 بر ازدواج موفق دارد، توجه به خودواقعی و خودایده آل است. در ادامه این مطلب بعد از ارائه تعریف دقیق این دو، راهکارهای شناخت خودواقعی و خودایده آل مطرح می شود و دلایل اهمیت توجه به این ها توضیح داده خواهد شد.
 خود واقعی چیست؟

در تعریف خود واقعی می توان گفت تصور واقعی ما از خودمان است. چیزی که الان هستیم و حاصل تجربه ها و رویداد های زندگی ماست. خود واقعی شامل تمامی نقاط قوت و ضعف فعلی ماست. به طور مثال، من دختری 25 ساله با تحصیلات دیپلم، کارمند، دارای قد 150، مهربان، ناتوان در «نه گفتن»، مستعد افسردگی و مشتاق برای کمک به دیگران هستم. این ها مجموعه ای از ویژگی ها و صفاتی است که در من وجود دارد. چه آن ها را دوست داشته باشم، چه نداشته باشم.
توصیه هایی برای شناخت خود واقعی مان
برای شناختن خود واقعی مان می توانیم از مهارت های خودآگاهی کمک بگیریم. می توانیم از دوستان نزدیک و آشنایان بخواهیم ما را توصیف کنند و به صفات مشترکی که بیان
می کنند، فکر کنیم. مهارت خود آگاهی، مهارت مهمی است و همان طور که از اسمش پیداست به ما کمک می کند خود را بهتر بشناسیم و در ادامه آن، به شناخت از دیگران برسیم و بتوانیم ارتباط سالمی با اطرافیان خود برقرار کنیم. برای شناخت خود واقعی تان می توانید:
* به نقاط قوت خود بیندیشید و آن ها را یادداشت کنید.
* به ضعف های خود بیندیشید و آن ها را یادداشت کنید.
* مهم ترین ایراد خود را یادداشت کنید و در پی اصلاح آن باشید.
* مهم ترین نقطه قوت خود را یادداشت کنید.
* کدام ویژگی خود را مایل نیستید دیگران ببینند؟ چرا؟
* چه ویژگی هایی را پنهان می کنید و از این کار چه هدفی دارید؟
* از زندگی چه انتظاراتی دارید؟
فکر کردن به این سوالات به شما کمک می کند خودتان را بهتر بشناسید.
خود ایده آل چیست؟
اما ما خود دیگری هم داریم که آن را خود ایده آل می نامیم. آیا تا به حال پیش نیامده تصور کنید در یک دانشگاه تراز اول جهان پذیرفته شده اید؟ آیا تا به حال رویای دریافت یک مدال طلا در المپیک را نداشته اید؟ آیا تا به حال خود را صاحب یک پنت هاوس در بهترین نقطه دنیا تصور نکرده اید؟ یا این که دوست داشته باشید ترفیع رتبه بگیرید و پیشرفت کنید، حرفه ای شوید یا یک قهرمان، سوپر مدل

ادامه مطلب

خانمی هستم 24 ساله. حدود یک سال است ازدواج کرده ام. از شوهرم و خانواده اش راضی ام و خانواده خودم هم به همسرم احترام می گذارند و خیلی دوستش دارند ولی شوهرم می گوید خانواده من او را دوست ندارند. من هر چه با او در این باره حرف می زنم، باور نمی کند. فکر می کند حرف هایم برای دلخوشی اوست. همیشه در مواقع عصبانیت و ناراحتی من را مقصر عصبانیتش می داند.

 اطلاعات ارائه شده توسط شما ناقص است بنابراین نمی توان با اطمینان درباره مسئله مطرح شده، نتیجه گیری کرد. اگر درباره این که شوهرتان برای بی علاقگی خانواده تان به خودش دلیلی هم دارد یا نه توضیح می دادید، توصیه های دقیق تری قابل ارائه بود. البته شما از عبارت احترام گذاشتن برای رفتار خانواده تان با همسرتان استفاده کردید که ااما معنای دوست داشتن ندارد. با توجه به این که یک سال از ازدواج و ارتباط شوهرتان با خانواده تان می گذرد، تا حدودی طبیعی است که هنوز در ارتباطات، احترام بر صمیمیت تقدم داشته باشد. با این حال و چنان چه فرض کنیم همان طور که گفته اید خانواده تان رابطه خوبی با دامادشان دارند، موضوع قابل بررسی است.

سپر دفاعی شوهرتان
مطابق نظریه های شخصیت شناسی در علم روان شناسی، افرادی وجود دارند که محبت و احترام دیگران را درباره خود باور ندارند. این افراد با بی اعتمادی به رابطه ها نگاه می کنند و بیشتر به دنبال یافتن دلیلی برای نقض رفتارهای مثبت دیگرانند. چنین واکنشی بیشتر از این که موجب صمیمیت و نزدیکی شود، فاصله و مانعی برای رابطه به وجود می آورد و در واقع یک سپر دفاعی است. دفاع در برابر ترس از نزدیکی و صمیمیت با دیگران و نیز ناشایسته دانستن خود برای محبت و احترام و توجه دیگران و همه این ها می تواند ناشی ازخود کم بینی، ناامنی و اعتماد به نفس پایین باشد.
بروز خشم به شیوه ای ناکارآمد
البته می توان این احتمال را هم درنظر گرفت که این گونه واکنش ها به نوعی بروز خشم و ناراحتی غیر مستقیم و سرکوب شده باشد که علت آن را هم می توان در رخدادهای مسیر رشد یا دراتفاقات اخیر به طور مثال مشکلات ازدواج و. جست و جو کرد ولی به هرحال شیوه ای ناکارآمد و انحرافی برای بیان ناراحتی ها و خشم است.
به مشاور مراجعه کنید
این ها که گفته شد احتمالات است و البته دلایل دیگری هم می تواند وجود داشته باشد. سخن آخر این که برای بررسی دقیق تر موضوع و نیز حل آن، لازم است حضوری به یک متخصص روان شناس مراجعه کنید تا چنان چه مشکل از همسر یا خانواده تان بود به صورت حرفه ای حل و فصل شود.

منیژه مسگری کارشناس ارشد مشاوره خانواده


دختری 20 ساله هستم و دارای دیپلم. فرزند اول خانواده ام و سه برادر دارم. با مادرم که 40 سال دارد مشکل دارم. او همیشه از برادرهایم طرفداری می کند و من را که از برادرهایم بزرگ تر هستم، جلوی آن ها کوچک می کند. با این که من را دوست ندارد، خیلی به من وابسته است و نمی گذارد از خانه بیرون بروم و اگر هم بروم باید راس ساعتی که می گوید، در خانه باشم.

خانم گرامی، تمام پدر و مادرها با نیت خیر، دل شان می خواهد فرزندان سالم و برومندی داشته باشند و در آرزوی سعادت و خوشبختی آنان هستند. از سوی دیگر نوجوانان و جوانان از محبت های بیش از اندازه و دلسوزی های مداوم والدین خود ناراحت اند و می خواهند بزرگ و بالغ و خودکفا باشند. با این حال، یک سوال مهم از شما دارم. از کجا مطمئن هستید که مادرتان دوست تان ندارد؟ آیا خود ایشان این را گفته یا استنباط شما از رفتار مادرتان این است؟ به طور مثال چون فکر می کنید بین شما و برادران تان فرق می گذارد، این سوگیری و پیش فرض تبعیض در ذهن تان شکل گرفته و باعث شده فکر کنید علاقه ای به شما ندارد. توجه داشته باشید اگر این گونه بود از شما دوری می کرد نه این که به گفته خودتان به شما وابسته باشد.

توجه بیشتر به معنای تبعیض نیست
گاهی اوقات والدین با فرزندانی که نگرانی بیشتری درباره آن ها دارند، سخت گیرانه تر برخورد می کنند به خصوص در فرهنگ و وضعیت جامعه ما که بارها از طریق رسانه ها و اطرافیان، اخبار نگران کننده ای درباره ناامنی به ویژه در خصوص دختران پخش می شود. به دلایل تاریخی، فرهنگی و اجتماعی در خانواده ها تا حدودی به پسرها بیشتر از دخترها میدان داده می شود ولی این به معنای تبعیض نیست.
پیشنهادهایی برای حل مشکل تان
با این حال چند پیشنهاد به شما می کنم. اول این که پیش فرض های ذهن تان درباره دوست داشته نشدن و تبعیض را اصلاح کنید. دوم این که به مادرتان نزدیک تر شوید و به او اطمینان دهید به اندازه کافی درباره نگرانی های او، مراقب و هوشیار هستید. سوم این که از یک نفر دیگر از آشنایان که فرد مطمئن و منطقی است و مادرتان او را قبول دارد به عنوان تسهیل گر یا واسطه انتقال خواسته های خود کمک بگیرید. چهارم این که اگر نگرانی ها و سخت گیری های مادرتان غیرعادی و ناشی از اضطراب و مسائل روان شناختی است به یک مشاور یا روان شناس حرفه ای و رسمی مراجعه کنید. این امر به خصوص با توجه به این که گفته اید به شما خیلی وابسته است، جای بررسی بیشتری دارد. در نهایت این که گاهی اوقات، افراد ناامنی ها و مشکلات حل نشده زندگی یا گذشته خود را که موجب نگرانی و اضطراب می شود، از طریق سخت گیری و کنترل اطرافیان بروز می دهند که باید به صورت اصولی توسط متخصص، تشخیص داده و حل و فصل شود.

نویسنده : منیژه مسگری کارشناس ارشد مشاوره خانواده


خانمم من را اصلا دوست ندارد در حالی که من خیلی دوستش دارم ولی به خاطر بی علاقگی اش، من هم دارم سرد می شوم. وضعیت مالی ام متوسط است. من ۳۰ ساله و خانمم ۲۴ ساله است. من مدرک کارشناسی دارم  و خانمم دیپلم دارد. همه اش می گوید من زود ازدواج کردم، اشتباه کردم، راهنمایی ام کنید.

مخاطب گرامی، این که در زندگی مشترک تان دایم فردی بیان کند که پشیمان است و احساس نیتی را القا کند، باعث می شود شما هم حس منفی به زندگی مشترک پیدا کنید اما بهترین کاری که می توانید انجام دهید، صحبت کردن است. صحبت کردنی که برای تبادل احساس باشد نه صحبت کردنی که قسمت بیشتر آن انتقاد و نداشتن حس همدلی باشد. در ادامه نکاتی در این باره بیان می کنم.
دلایل نیتی خانم تان را بیابید
در یک فرصت مناسب و بعد از شکایت خانم تان به دلیل نیتی از زندگی مشترک، از او بپرسید که ازدواج زود هنگام شان مانع چه کاری یا رفتاری شده است یعنی فکر می کنند اگر دیرتر ازدواج کرده بودند، چه کارهایی می توانستند انجام بدهند که الان نتوانسته اند. زمانی فردی احساس پشیمانی دارد که فکر می کند به طور مثال چون شاگرد اول کلاس بودم، می توانستم بروم دانشگاه ولی پس ازازدواج، نتوانستم درس بخوانم یا اگر ازدواج نکرده بودم، می توانستم فلان مهمانی یا سفر را بروم یا می توانستم الان که مادرم مریض است، کنار او باشم و ازدواجم مانع من شده است. با این گونه صحبت کردن می توانید علت نیتی همسرتان را بفهمید.
ارکان صحبت کردن با خانم تان
در ادامه برای شما ارکان مهم صحبت کردن هدفمند را بیان می کنم تا بتوانید با این شیوه صحبت کردن، حس پشت
ادامه مطلب

پسری ۱۸ ساله ام و امسال برای بار دوم می خواهم در کنکور شرکت کنم. دفعه قبل رتبه خوبی گرفتم و فقط 10 نفر با پزشکی فاصله داشتم. الان اصلا حوصله درس خواندن ندارم و مدام احساس کسلی می کنم و با خودم می گویم ای کاش پارسال رشته های دیگر را می زدم. شاید سال دیگر همین رشته ها را هم نیاورم. چه کار کنم؟

مخاطب گرامی در ابتدا باید به شما تبریک گفت که در اولین سال شرکت در کنکور سراسری با این که همزمان در دبیرستان مشغول تحصیل و درگیر مدرسه و امتحان بودید، چنین رتبه خوبی را  به دست آوردید. حالا با توجه به این که خودتان تصمیم گرفته اید دوباره در کنکور شرکت کنید و در رشته مورد علاقه تان پذیرفته شوید، به طور قطع این توانایی را در خود دیده اید و با توجه به شناسایی نقاط ضعف و قوت سال گذشته و این که امسال می توانید تمام وقت خود را به مطالعه بپردازید، تحقق چنین امری امکان پذیر خواهد بود البته برای رسیدن به این امر باید انرژی و انگیزه کافی داشته باشید که به نظر می رسد در این زمینه، دچار مشکل شده اید. چند پیشنهاد برای تان دارم.
هدف، انگیزه و نیاز
هر رفتاری که انسان انجام می دهد، ناشی از تعامل سه عنصر هدف، انگیزه و نیاز است. چرا وقتی ما تشنه می شویم، سراسیمه به هر طرفی می دویم تا آب به دست آوریم و رفع عطش کنیم؟ زیرا نیاز به آب داریم و کمبود آب در بدن ما، موجب بر انگیختگی فیزیولوژیکی ما می شود و ایجاد انگیزه می کند و در نتیجه، برای رسیدن به هدف یعنی آب، همه سعی و تلاش خود را به کار می گیریم. اگر شما می خواهید انگیزه مطالعه کردن بیشتری پیدا کنید، در مرحله اول باید هدف خود را مشخص کنید. وقتی مشخص شد که چه هدفی دارید، طبعا برای رسیدن به آن هدف، احساس می کنید نیازهایی دارید که از طریق مطالعه و درس خواندن به دست می آیند و در نتیجه برای دست یابی به آن ها، برنامه ریزی می کنید. بنابراین برای خود برنامه ای تنظیم و خود را مم و متعهد به اجرای آن کنید. در پایان هر روز، مطالعه آن روز خود را ارزیابی کنید  و برای دروس فردا نیز پیش بینی لازم را داشته باشید.
به سال گذشته فکر نکنید
ممکن است محیط منزل برای مطالعه تکراری، یک نواخت و کسل کننده باشد. پیشنهاد می شود در کتابخانه یا هر محیطی که انگیزه لازم را به شما می دهد مطالعه کنید. هنگام مطالعه، تمرکز کافی و لازم را داشته باشید و بدانید فکر کردن به این موضوع که ای کاش سال گذشته رشته های دیگری را هم انتخاب می کردید، هیچ کمکی به شما نخواهد کرد بلکه مانند یک ترمز باعث توقف حرکت شما به سمت موفقیت خواهد شد.
از درس های اختصاصی شروع کنید
برای شروع، بهتر است وقت خود را روی
ادامه مطلب

احساسات فرزندتان را بشناسید
در این مرحله از زندگی، یعنی بین سه تا شش سالگی  کودک شما مهارت‌هایی را که در مراحل قبل تازه به دست‎آورده بود، گسترش می‎دهد. از نظر تغییرات جسمانی، قد او  حدود پنج تا هفت‌ونیم سانتی‌متر در سال رشد می‎کند؛ بنابراین در سن شش سالگی، دو سوم قدی را که در بزرگ‎سالی خواهدداشت، به دست‎آورده‌است. در این مرحله کودک، لاغرتر می‌شود ولی با استخوان‎بندی قوی‎تر. مهارت‎های هماهنگی و تعادل به تدریج در این دوره بهبود می‎یابد. تمام این موارد، توانایی او را در ارتباطات غیرکلامی افزایش می‎دهد. مهارت‎های اجتماعی‎اش هم پیشرفت می‎کند و آگاهی اجتماعی‎اش قوی‎تر می‎شود. در سن شش سالگی، دوستی‎های فرزندتان بیشتر و طولانی‎تر می‎شود و پایه‎ریزی موفقیت‎های بعدی او در مدرسه، به این دوره بستگی دارد. در ادامه به‎صورت مختصر، با احساسات کودکان در بازه سه تا شش سالگی، نشانه‎ها و واکنش‎های مناسب دربرابر آن‎ها آشنا می‎شوید.
احساس جدایی
 در این مرحله، کودک به بازی‎های گروهی تمایل دارد و زمانی را در مهدکودک یا پیش پرستارش به سر می‎برد؛ بنابراین تجربه جداشدن‎های کوتاه مدت از شما را آغاز می‎کند. ابتدا در چنین موقعیت‎هایی لذت نمی‎برد اما به تدریج به آن‎ها خو می‌کند.
نشانه‎ها
اضطراب و نگرانی کودکتان از جدایی، ممکن است در قالب شکم‎درد یا
ادامه مطلب

.
مردی 40 ساله ام. از وقتی به خاطر دارم خجالت مانع بسیاری از پیشرفت های زندگی ام شده است، اگرچه در ظاهر کسی وجود چنین مشکلی را در من حس نمی کند. من فعالیت های اجتماعی و ارتباطات زیادی دارم ولی توان نه گفتن ندارم. بارها به کسانی مبالغ هنگفت و بالایی پول قرض داده ام ولی خجالت می کشم درباره برگشت پولم صحبت کنم. تاکنون در زندگی متحمل خسارت های بسیاری شده ام. تا دلتان بخواهد کتاب های روان شناسی خوانده ام و تمام تمریناتش را بلدم ولی مشکل من به قوت خود باقی است.

مسئله ای که شما مطرح کرده اید از مشکلات رایجی است که افراد با آن دست به گریبان هستند. در واقع شمار زیادی از افراد قادر نیستند به درخواست های دیگران پاسخ منفی دهند. شایع بودن این مشکل به این معنا نیست که شما از وجود این مشکل رنج نمی برید در واقع این مشکل می تواند به تجربه تنش و استرس در روابط منجر شود.
علت را بیابید
از خود سوال کنید به چه دلیل از نه گفتن اجتناب می کنم؟ در صورتی که درخواست اشخاص را رد کنم، چه اتفاقی می افتد؟
افراد به دلایل مختلفی در نه گفتن با مشکل مواجه اند. این دلایل ممکن است ترس از دست دادن روابط، احساس مسئولیت در قبال دیگران، مشکلات و احساسات ایشان، اعتقاد به این که رد کردن درخواست های دیگران ممکن است باعث شود فرد خودخواهی به نظر برسند و نیز احساس ارزشمندی حاصل از دادن پاسخ مثبت به درخواست های دیگران باشد. دریافتن این که چه فکری باعث می شود در رد درخواست دیگران ناکام باشید، می تواند به شما کمک کند با آن فکر خاص به مقابله برخیزید. اجازه ندهید افکارتان شما را کنترل کند و به جای آن ها افکار جدیدی را جایگزین سازید.
به پیامد رفتارتان بیندیشید
زمانی که در موقعیتی قرار می گیرید که درخواست پول از شما می شود، به عواقب رفتارتان بیندیشید. آسیب هایی که تا امروز به دلیل ناتوانی از رد کردن درخواست دیگران به شما وارد شده است، می تواند عاملی بازدارنده برای پذیرش درخواست های دیگران در این باره باشد. 
اکنون شروع کنید
به خاطر داشته باشید مطالعه کتاب های روان شناسی به تنهایی نمی تواند برای حل مشکل به شما کمکی کند. تاثیر این مطالعات زمانی آشکار خواهد شد که آن ها را به کار ببندید. از همین لحظه نه گفتن را در موقعیت هایی آغاز کنید که برایتان مشکل ساز و به مسائل مالی مربوط است. از موارد جزئی تر، تمرینات خود را شروع کنید. سعی کنید در موقعیت هایی که کمتر احساس خجالت زدگی می کنید از دیگران درخواست کنید چیزی را که از شما گرفته اند، بازگردانند. سپس رفته رفته تمرین نه گفتن و درخواست بازپس گرفتن پول خود را به موقعیت هایی که احساس تنش بیشتری در شما ایجاد می کند، گسترش دهید.در صورتی که به قدر کافی این تمرین را انجام دهید، بی تردید مشکلتان حل خواهد شد. فقط کافی است بر شرم خود به تدریج و در قدمی پس از قدم دیگر غلبه کنید. می توانید شیوه های مختلف نه گفتن را امتحان کنید و ببینید کدام یک برای شما راحت تر است؛ برای مثال می توانید به صورت مختصر و بدون دلیل تراشی درخواست دیگران را رد کنید یا تمایل تان را به قبول درخواست دیگران نشان دهید؛ اما در ادامه بگویید که هم اکنون امکانش را ندارید، می توانید بعد از نه گفتن پیشنهادهایی غیر از پرداخت پول برای حل مشکل بدهید.
درخواست کمک  کنید
همان طور که در ابتدا مطرح شد مشکل شما مشکلی رایج و با کمک گرفتن از یک روان شناس به سادگی قابل حل است. در صورتی که مشاهده کردید شروع تمرینات تان برای شما دشوار است یا در پیدا کردن موقعیت ها برای آغاز تمرینات تان با مشکل مواجه هستید، به متخصص مراجعه کنید. نه گفتن یک مهارت است که شما می توانید آن را بیاموزید و یک بار برای همیشه به رنج خود خاتمه دهید.
نویسنده : تینا امیری روان‌شناس تربیتی از دانشگاه علامه طباطبایی 

محمود قاسمی، دانشجوی دکترای روان شناسی تربیتی- زندگی مدرن با تغییر و تحولات سریع، پیچیده و گاه مهار نشدنی، نیاز انسان به مهارت های انعطاف پذیری و مدیریت شرایط را دو چندان کرده است. یکی از این مهارت ها، تاب آوری است.

تاب آوری چیست؟

واژه تاب‌آوری را می‌توان توانایی بیرون آمدن از شرایط سخت یا تعدیل آن، تعریف کرد. در واقع تاب‌آوری ظرفیت افراد برای سالم ماندن ، مقاومت و تحمل شرایط سخت و پر خطر است که فرد نه تنها بر آن شرایط دشوار فایق می آید بلکه طی آن و با وجود آن، قوی تر نیز می‌شود. تاب‌آوری درباره کسانی به کار می رود که در معرض خطر قرار می گیرند ولی دچار اختلال نمی‌شوند از این رو شاید بتوان نتیجه‌گرفت که مواجه شدن با خطر، شرط لازم برای کسب تاب آوری است اما شرط کافی نیست. عوامل تاب‌آور باعث می‌شود فرد در شرایط دشوار و با وجود عوامل خطرزا، ظرفیت‌های خود را در دست یابی به موفقیت و رشد کشف کند و از این چالش و آزمون به عنوان فرصتی برای توانمند کردن خود بهره جوید.
 ویژگی های تاب آوری
ادامه مطلب

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

گشت و گذار علمی خريد ژامبون ساز کافی نت جوراب هفترنگ دخترای کوچه پایینی _ آموزش نویسندگی رزرو امتحانات بهترین های شیراز نی نی پارس پیما ارمیا آنلاین